بردیابردیا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

ماجراهای پسرم

دو روز مانده تا تولد دو سالگی

1394/3/5 11:52
نویسنده : آزاده
1,148 بازدید
اشتراک گذاری

دو روز دیگه تولد دو سالگی توئه پسرم زمان خیلی زودتر از اونچه آدم فکر می کنه میگذره! سه سال پیش تو درونم بودی با کلی نگرانی و دغدغه که برای تو داشتیم . اینکه سالم و سرحال دنیا بیایی و کلی نگرانی دیگه . از وقتی اومدی درس های زیادی از زندگی گرفتم فهمیدم آدم نمی تونه خیلی چیزها رو تحت کنترل داشته باشه فقط می شه با دنیا و شرایطش همراه شد از شادی هاش لذت برد و فقط موقع گرفتاری ناراحت شد . از نگرانی و غصه نمیشه فرار کرد  ولی میشه به همون لحظات خاص محدودش کرد و تلاش کرد که از لحظه وجود تو ، صدای نفسهات، بالا و پایین رفتن قفسه سینه ات، عطر و نرمی موهات و گرمای وجودت لذت برد مخصوصا وقتی می خندی انگار تو دنیا هیچ لحظه ای پیش و پس اون دم وجود نداره تمام دنیا جمع میشه تو خطوط چین خورده بینی و چشم و لبهات

پسرم همیشه  از ته دل بخند و شاد باش

دوست داریم

حالا چند تا عکس از  آقا بردیا و عشقش یعنی سالاد ( گوجه  و خیار)!

پسندها (2)

نظرات (2)

مامی آتریسا جون
5 خرداد 94 17:28
مامانی سلام امیدوارم خوب باشین عزیزم عکس دخترم؛ آتریسا جون رو واسه جشنواره نی نی و طبیعت گذاشتم، ممنون میشم عدد 80 رو به شماره ی 1000891010 بفرستین http://www.niniweblog.com/upl/atrisa92/14325550378.jpg
مامان هلیا
7 خرداد 94 9:17
تولدت مبارررررررررررررررررررررررررك بردیا جونم،ایشاا... 120 ساله بشی گلم، ایشاا... در کنار مامان و بابا همیشه شاد و خوش باشی