بردیابردیا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

ماجراهای پسرم

بالاخره اومد

1392/6/17 16:53
نویسنده : آزاده
226 بازدید
اشتراک گذاری

«سلام بالاخره اومدم

من بردیا هستم، فعلا هنوز خسته هستم، یه کم شیر بخورم و بخوابم که حالم جا بیاد بعد میرسم خدمتون»

روز اول از این وروجک فقط لپ های بزرگ و چشم هاش که باز نمیشد یادمه، قرمز قرمز بود و یه دهن داشت که عین جوجه های پرستو دائما باز بود!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سارا
15 آذر 92 18:03
چقدر قشنگ توضیح دادی.یاد پسرم افتادم وقتی اولین بار دیدمش
آزاده
پاسخ
ممنون خاله ایشالله همیشه سالم و خوشحال کنارتون بالا و پایین بپره!!!!!!!!!!!