بردیابردیا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

ماجراهای پسرم

بردیای شش و نیم ماهه

1392/9/22 18:35
نویسنده : آزاده
330 بازدید
اشتراک گذاری

خب دیگه شش ماه و نیم از تولد بردیا گذشته و کل خونه رو با متکا سنگر بندی کردیم دیگه برا خودش راهرو ،آشپزخونه و هال و پذیرایی رو با روروئک می نورده.محل محبوبشم آشپزخونه است امروز دستش به گازم رسید و پیچ هاش رو شروع کرد به پیچیدناسترسدرش رو باز کردنگران درکابینت ها و محل سیب زمینی پیاز، دیگه هیچ جای آشپزخونه از دست این وروجک امنیت ندارهاسترس

تازه پریشب ها مامان بزرگ و بابابزرگ آمده بودن پیش ما، بابایی قهوه اسپرسو درست کرده بود .جاتون خالی داشتیم می خوردیم که بردیا که بغل باباش بود هی می خواست فنجون رو بگیره.بابا بزرگ گفت یه کم به انگشتت بزن بذار تو دهنش ببینه تلخه ول می کنه، و اما بردیا تا قهوه رو چشید ،چشماش گشاد شد و با سر رفت رفت تو فنجون باباییتعجب

این بچه ها چرا همچین شدنسوالتعجبمتفکر عجبا!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان مینا
21 آذر 92 21:59
عزیزم بردیا جون ماشالا ماشالا خیلی زرنگهکارن من هر کار میکنم سینه خیز هم نمیره تنبلللللولی جدیدا علاقه پیدا کرده به تاتی میگه همش وایسم تاتی کنم
آزاده مامان بردیا
21 آذر 92 22:11
فکر نکنم کارن جون تنبل باشه خاله بعضی بچه ها از اول میرن سراغ وایساندن و راه رفتن. بردیا از چهارماهگی لج می گرفت راه بره انقدر بغلش کردیم و با روروئک سرش رو گول مالیدیم که از سرش بیوفته چون اون موقع هنوز استخون هاشون نرمه ممکنه پاهاشون کج بشه
مامان مینا
21 آذر 92 22:19
بله عزیزم منم جایی خوندم بعضی بچه ها چاردست و پا نمیرن یه دفعه راه میافتنودختر خالشم همینجور بود الان 10 ماهشه راه میرهو...برا بردیا جون
مامان مینا
21 آذر 92 22:21
مامانی منم شمارو لینک کردم
آزاده مامان بردیا
21 آذر 92 22:24
مرسی عزیزم
هدی(مامان نی نی)
22 آذر 92 20:02
ای جانم.بچه ها همینطورین.همشون وروجک و شیطونن.همه به منم میگن بعدا نی نی منم از این کارا میکنه.